آلبرکامو و ژان پل سارتر و معرفی آثار آنان
جمعه، 2013/11/08 Deutsche welle
فرانسه صدمین سالگرد تولد نویسندهای را جشن میگیرد که در ۴۴ سالگی جایزه نوبل ادبیات را برنده شد و در ۴۷ سالگی درگذشت. آلبر کامو امروز به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم شناخته میشود.
آلبر کامو دور از خاک فرانسه و در خانوادهای فقیر و محروم به دنیا آمد. این که او امروز یکی از چهرههای تابناک ادبیات فرانسه شمرده میشود، به معجزه شبیه است.
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در روستایی در نزدیکی شهر امروزین عنابه در شمال شرقی الجزایر، به دنیا آمد. نسب پدرش به جنوب فرانسه میرسید. او با آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) به جبهه اعزام شد و همان اول کار جان خود را از دست داد و در فرانسه به خاک سپرده شد. کامو ۱۴ ساله بود که اولین بار بر سر گور پدر ایستاد.
مادر کامو اسپانیایی بود و از جزیره مینورکا به الجزایر کوچ کرده بود؛ زنی کمحرف و بیسواد که به گفته کامو، "تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف میزد". پس از مرگ همسر، سایه فقر سنگینتر شد. زن بینوا دو فرزند خود، آلبر و برادر بزرگترش را برداشت و با خود به الجزیره برد و نزد مادربزرگ بیمار آنها در محلهای فقیرنشین مأوا گرفت.
کامو طبعی پرجنب و جوش داشت و میکوشید جای کمبودهای زندگی را با تفریح و ورزش پر کند. هر روز در آفتاب داغ دنبال توپ فوتبال میدوید. آب و هوای کویری، گرمای تابستان، هرم آفتاب، خاک داغ بیابان، بوی بدنهای سوخته و عرقآلود در جسم و جان او تهنشین شد و بعدها به تمام کارهای ادبی او نشت کرد.
گوشهی خلوت کتابخانهی الجزیره برای کامو بیشتر استراحتگاهی دنج و آرام بود که گهگاه در گریز از محلهی شلوغ و کثیف به آن پناه میبرد. در دبیرستان آموزگاری دلسوز و فرهیخته داشت که استعداد او را شناخت و چشم او را به دنیای ادبیات باز کرد.
کامو در سال ۱۹۳۱ در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت. همزمان در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد. در دانشگاه چند ترمی بیشتر درس نخوانده بود، که به خاطر ابتلا به بیماری سل از ادامه تحصیل باز ماند. امید به شغل معلمی برای کمک به معاش خانواده، بر باد رفت.
رؤیای رهایی
در دورانی که بیشتر روشنفکران، سوسیالیسم را تنها راه نجات بشریت میدانستند، آلبرکامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوست که از رهنمودهای "کمینترن" پیروی میکرد. اما او به زودی ماهیت واقعی رژیم استالین را شناخت و به "اتحاد شوروی"، که "دژ پیشرفت و ترقی" خوانده میشد، پشت کرد و در حوزههای حزبی به انتقاد از استالین زبان باز کرد. "رفقا" او را به گرایش به افکار تروتسکی متهم کردند. کامو به جریان رقیب کمونیستها یعنی "حزب خلق الجزایر" پیوست، که تشکلی بود با برنامهی سوسیالیستی و کامو آن را به توده مردم زحمتکش نزدیکتر میدید.
دغدغه "عدالت" در نخستین کارهای ادبی کامو خودنمایی میکند. آشکارترین نمود بیعدالتی را در زندگی رنجبار بومیان عرب الجزایر میدید. اکثریتی محروم و ستمدیده که مناسبات استعماری آنها را به "شهروندان درجه دو" بدل کرده بود. کامو در سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ در روزنامه سوسیالیستی "الژر رپوبلیکن" (الجزایر جمهوریخواه) درباره زندگی پررنج و محنت کشاورزان عرب گزارشهایی به چاپ رساند، که سخت مؤثر و تکاندهندهاند.
در میدان مبارزه
هنگامی که جنگ جهانی دوم در گرفت، آلبر کامو تازه در اوران (یا وهران، در شمال غربی الجزایر) آموزگار شده و با فرانسین فور، معلم ریاضیات، ازدواج کرده بود، اما هدف او ورود به دنیای ادبیات بود. در سال ۱۹۴۲ در سفری به پاریس موفق شد در انتشارات گالیمار کاری به عنوان ویراستار پیدا کند.
در همین دوره
کامو به عضویت تشکیلاتی مخفی درآمد که با اشغالگران نازی مبارزه میکرد. سازمان
"کومبا" (مبارزه) گروهی از چپگرایان مستقل از حزب کمونیست بود که با
"نهضت مقاومت" به رهبری ژنرال دوگل همکاری داشت. کامو برای نشریه
زیرزمینی گروه مقاله مینوشت و از سال ۱۹۴۳ سردبیر نشریه شد.
در اواخر دوران اشغال، کامو که به خاطر همکاری با "نهضت مقاومت" گذرنامهی
جعلی داشت، .......
ادامه مطلب ...
قرارداد کاپیتولاسیون اتمی 2013
در حاشیه متن یک سخنرانی از محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی با عنوان: غنیسازی ۲۰ درصدی ظرف ۲۴ ساعت قابل بازگشت است/امر و نهی نمیپذیریم، که در تاریخ 18/12/2013 در سایت خبرگزاری فارس درج شده بود نظر یکی از خوانندگان که در زیر می آید و بسیار جالب است منتشر شده بود:
ادامه مطلب ...
دورنمای لغو جهانی قانون دولتی اعدام در ایران و سراسر جهان
نادر احمدی
جمعه، 2013/12/13
آلبرکامو نویسنده فرانسوی می گفت: "مجازات مرگ، جنایتی دیگر و قتلی تازه است، و به جای آنکه قتل قبلی و تجاوز به جامعه را ترمیم کند، قتلی بر قتل های قبلی می افزاید ."
در جامعه سرمایه داری که در آن قانون جنگل حاکم است دولت ها تا زمانی که از طرف افکار عمومی تحت فشار قرار نگیرند علاقه ای به پیشگیری از وقوع جرم و رفع عوامل جرم زا ندارند، زیرا در چنین صورتی نظام قضایی سرکوبگر سرمایه داری و دستگاه زندانی سازی و زندانی پروری و حکومت رعب و وحشت نظام سرمایه داری غیر ضروری می شوند و این راه حل با ماهیت این نظام در تضاد آشتی ناپذیر است! و حتا در کشورهایی که در آنجا قانون اعدام لغو شده است اما زندان های آنها براستی هنوز یک جهنم است ولی دنیا در حال تحول است و افکار عمومی در جهان با اعمال فشار بر دولت ها آنها را وادار به لغو قوانین آدمکشی دولتی می کنند هر چند که برای کسی که به جای اعدام باید بقیه عمر خود را در زندان بگذراند زنده ماندن و مرگ تدریجی در زندان بهتر از اعدام نیست و به همین دلیل باید تلاش بشریت بر روی پیشگری از وقوع جرم و علاج واقعه قبل از وقوع جرم متمرکز باشد، زیرا وجود زندان ها علاوه بر اینکه هزینه های گزافی را بر دوش مالیات دهندگان تحمیل می کند در اغلب موارد زندانی کردن افراد تاثیر معکوس دارد! درگذشته به عنوان یک ابزار بازدارنده و وحشت آفرین، اعدام در کشورهای بسیاری از جهان انجام میشد و اکنون که تحت فشار افکار عمومی در کشورهایی مانند روسیه که در آنجا قانون اعدام لغو شده است اما شرایط وحشتناک زندان ها دست کمی از اعدام ندارد! ترکیه نیز قانون مجازات اعدام را لغو کرده است اما این کشور بزرگترین زندان خبرنگاران در جهان است و آوردن فقط اسم زندان های ترکیه کافی است تا متهم به اعدام راضی شود! فشارهای افکار عمومی و سازمانهای مدافع حقوق بشر در کاهش صدور مجازات اعدام و یا کنار گذاشتن آن دخیل بودهاند. بعضی کشورهای جهان از راه برگزاری همهپرسی، اعدام را از قوانین قضایی خود برداشتهاند. آنچه که جای تاسف شدید دارد این است که مارکسیست ها، اعدام مخالفان خود را یک جلوه از حقانیت انقلابی خود می دانند و به نظر آنان از آنجا که حکومت آنان یک "حکومت کارگری" و انقلابی است! برای بقای خود مجاز است و باید دشمنان خود را اعدام کند! هیچکس نمی گوید که: "دوغ من ترش است" و تمام حکومت های سرکوبگر برای توجیه اعمال خود یک چنین توجیهاتی را بکار می گیرند! نمی توان اعدام و آدمکشی دولتی را به اعدام "خوب و بد" و "مجاز و غیر مجاز" تقسیم کرد! و نمی توان گفت که اگر دولت های سرمایه داری مارکسیست ها را اعدام کنند این یک نوع اعدام بد است اما اگر یک دولت مارکسیستی مخالفان خود را اعدام کند این یک نوع اعدام خوب و مجاز است! اگر بدانیم که انسان ها محصول شرایط خانوادگی و اجتماعی محیط خویش هستند می توانیم درک کنیم که هیچکس مجرم و یا ضد انقلابی بدنیا نمی آید و اگر ما به جای برنامه ریزی برای انتقام از دشمنان خود، به فکر ایجاد شرایطی باشیم که دیگر دولت های ضد مردمی بر سرنوشت ملت ها مسلط نشوند مطمئنآ ما نتیجه بهتری خواهیم گرفت!
23 ماه مه 2013، سازمان عفو بین الملل گزارش سالیانه خود در باره وضعیت نقض حقوق بشر در جهان را منتشر نمود. ...
ادامه مطلب ...چین اخذ اعتراف با شکنجه را ممنوع کرد؟!!
سایت فارسی رادیو آلمان. جمعه، 2013/11/22
مقدمه از سایت رهایی: دولت مائو پرست حاکم بر چین با تصویب این قانون رسمآ تایید می کند که این دولت از سال 1959 که مائوپرست ها قدرت را در چین به دست گرفتند تا کنون بر علیه زندانیان چینی انواع شکنجه را اعمال کرده است! و بعد از گذشت این همه سال حالا تازه یادشان افتاده است که آنان مردم چین را شکنجه می کنند! باید به مائوپرست های ایرانی نیز به خاطر یک چنین سابقه درخشانی در ضدیت با بشریت تبریک گفت! اما گویا دولت مائوپرست چین کور و کر است و نمی داند که هنوز رکورد دار و قهرمان اعدام در جهان نیز هست!.
دیوان عالی خلق چین روز پنجشنبه ۲۱ نوامبر (۳۰ آبان) اعلام کرد که از این پس استفاده از شکنجه به منظور گرفتن اعتراف از متهمان ممنوع خواهد بود. این قانون بخشی از بسته اصلاحی سیستم قضایی چین است که هفته گذشته ارائه شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دیوانعالی خلق چین روز پنجشنبه ۲۱ نوامبر (۳۰
آبان) در بیانیهای اعلام کرده که اعمال شکنجه برای گرفتن اعتراف از متهمان از این
پس در چین ممنوع خواهد بود.
در بیانیه دیوانعالی چین، انجام اقداماتی نظیر سرما دادن، گرسنگی و
تشنگی دادن، سوزاندن و خسته کردن متهم از جمله مصادیق شکنجه عنوان شده است. این
دادگاه همچین تاکید کرده که سایر روشهای غیرقانونی برای اخذ اعتراف نیز باید
متوقف شوند.
فعالان حقوقی میگویند پلیس چین برای کشف حقیقت کمتر از روشهای علمی و پژوهشی
استفاده میکند و در بیشتر موارد با تکیه بر قدرتش به آزار متهم برای گرفتن اعتراف
متوسل میشود.
دیوانعالی خلق چین هفته گذشته یک بسته
اصلاحی قضایی منتشر کرد که بر اساس آن صدور حکم اعدام برای مجرمان نیز سختگیرانهتر میشود.
در این بیانیه تاکید شده است: «باید برای این مجازات شواهد کافی ارائه شود و تنها
قضات با تجربه محاکمههای مربوط به مجازات مرگ را قضاوت کنند.»
دیوانعالی چین به ظاهر مستقل است اما عملا تحت نظارت حزب کمونیست، تنها حزب این
کشور اداره میشود. بر اساس آخرین گزارش دپارتمان حقوق بشر دولت آمریکا درباره
چین، دادگاههای این کشور ۹ / ۹۹ متهمان را مجرم اعلام میکنند.
یک مقام دیدهبان حقوق بشر گفته است: «مشکل در چین همواره مربوط به اجرای این
احکام است. در نظام قضایی چین، سیستم امنیتی قدرتمندترین نهاد است و نظارت کمی بر
اینکه چطور این سیستم قدرت خود را اعمال میکند، وجود دارد».
چین چندین سال متوالی است که بر اساس آمارهای بینالمللی از جمله عفو بینالملل، بالاترین رقم
اعدام را در کل جهان دارد.