آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در آخرین دیدار با دولت دوازدهم خاطرنشان کرد: «آمریکاییها در زبان و وعده میگویند تحریمها را بر میداریم اما تحریمها را برنداشتند و برنمیدارند، ضمن آنکه شرط هم میگذارند و میگویند که باید در همین توافق جملهای بگنجانید که بعداً درباره برخی موضوعات صحبت شود و گرنه توافقی نخواهیم داشت.» البته به ایشان باید یادآوری کرد که قرارداد، برجامچای با «عنوان نرمش قهرمانانه» توسط ایشان تأیید و تصویب شد و ایشان بود که گفت: «اگر آمریکاییها برجام را پاره کنند ما آنرا آتش می زنیم» اما نه تنها برجام را آتش نزدند بلکه با تمام قوا مشغول ترمیم برجام پاره شده هستند..
زمانی که مذاکرات برجام در حال نزدیک شدن به فرآیند نهایی خود بود، جمعی از سناتورهای جمهوریخواه در بیانیهای خطاب به مقامات ایران به این نکته اشاره کردند که به دلیل ماهیت نظام حقوقی آمریکا و استفاده اوباما از اختیارات اجرایی خود برای اجرای برجام، رئیسجمهور بعدی آمریکا میتواند این توافق را پاره کند.
این بیانیه اگرچه با پاسخ وزارت امور خارجه ایران همراه شد که دولتها را صرفنظر از گرایش سیاسی آنها در آمریکا مسئول اجرای برجام میشمارد، اما با به قدرت رسیدن ترامپ همان اتفاق روی داد. در سال 2018 بعد از چند بار تهدید، در نهایت دولت ترامپ از برجام خارج شد و تمام تحریمها علیه ایران بازگشت؛ فشاری که در اوج خود به صفر کردن در آمد نفتی ایران و رسیدن تعداد موارد لیست تحریمی به بیش از 1000 شخص حقیقی و حقوقی رسید. با تمام فراز و نشیبها دوران 4 ساله ترامپ تمام شد و بایدن با شعار بازگشت به برجام به قدرت رسید.
با این حال با گذشت چند دور از مذاکرات بین ایران و کشورهای عضو 1+4 و به صورت غیرمستقیم با آمریکا، باز هم این سوال مطرح میشود که حتی در صورت بازگشت آمریکا به برجام، تکلیف این توافق با تغییر دولت و حتی تغییر در انتخابات کنگره در سال 2022 چه خواهد بود؟
* آمریکاییها هیچ تضمینی به ایران نمیدهند!
یکی از مهمترین مسائلی که از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی به عنوان یک خواست جدی چه در دوره قبلی و چه در دوره حاضر مطرح شده این است که آمریکاییها تضمین جدی در خصوص عدم خروج دوباره از برجام ارائه کنند. در چنین شرایطی، جالب اینجاست که آمریکاییها حتی حاضر به ارائه این تضمین نیستند که تا پایان دوره بایدن در برجام باقی بمانند. از سوی دیگر «تد کروز» سناتور جمهوریخواه آمریکایی به این نکته اشاره کرد که هرگونه توافقی که به تصویب مجلس سنا نرسد این امکان را ندارد که در دولتهای بعدی آمریکا به حیات خود ادامه دهد.
البته این مسئله با توجه به چینش نمایندگان در داخل سنا بعید به نظر میرسد. از آنجا که تصویب هر معاهدهای به رای دوسوم سناتورها نیاز دارد، با وجود مخالفت یکپارچه جمهوریخواهان و حتی برخی از دموکراتها با برجام چنین اتفاقی بسیار دور از ذهن به نظر میرسد.حتی در این میان این احتمال جدی وجود دارد که با تغییر ترکیب کنگره در انتخابات نوامبر سال 2022 عملاً دولت بایدن با قوانین محدودکننده و جدیتری درباره بازگشت به برجام روبهرو شود. از این رو میتوان گفت اوضاع و شرایط به هیچ عنوان برای بازگشت به برجام حتی در داخل آمریکا مساعد نیست.
همانطور که دور قبل تحریمهای آمریکا نشان داد، قدرت و توان اقتصادی واشنگتن به تنهایی برای از بین بردن تمام آنچه دستاوردهای اقتصادی برجام خوانده میشد، کافی بود و بقیه کشورها از جمله کشورهای اروپایی توانمندی مقابله با این تحریمها را نداشتند و دلیلی ندارد تصور شود که در آینده چنین توانی را خواهند داشت.
* راههایی که هیچ شانسی برای موفقیت ندارند
شاید جدیترین سئوال در حال حاضر راه مقابله با چنین شرایطی باشد. برخی این نکته را مطرح میکنند که باید به سراغ مذاکره مستقیم با آمریکا رفت تا بتوان در قالب رویه «بیشتر برای بیشتر» امتیازات بیشتری از واشنگتن گرفت و شانس تبدیل شدن برجام به معاهده را افزایش داد.
این رویکرد به دلیل شرایط سیاسی بین ایران و آمریکا عملاً شانسی برای موفقیت و دلیلی برای امتحان ندارد. ایران و آمریکا قبلا در مواردی شانس مذاکره را در دورههای مختلف آزمودهاند اما عملاً به هیچ جا نرسیدهاند.
علاوه برای این امتیازات مورد خواست آمریکا در حوزههایی همچون مسائل موشکی و پهپادی، به صورت مستقیم با امنیت ملی کشورمان مرتبط است که به صورت طبیعی ایران زیر بار چنین سناریوهایی نخواهد رفت. اساساً درگیری با قواعد حقوقی داخلی آمریکا ایران را گرفتار دهها تله مختلف خواهد کرد. نکته مهم اینجاست که با توجه به نفوذ فراوان لابیهای صهیونیستی در داخل نظام قانونگذاری آمریکا چه در سطح ایالتی و چه در سطح فدرال، تمام اقدامات حقوقی در داخل آمریکا بر ضد ایران خواهد بود. بحثهای دیگر درباره تلاش برای استفاده از لابی ایرانیان در داخل آمریکا حداقل در کوتاهمدت به یک شوخی شبیه است.
به نظر میرسد در این باره ایران باید تنها بر توان خود در مذاکرات و گرفتن امتیازات حداکثری تمرکز کند.
* همدستی آشکار علیه ایران
نکته دیگر این که نظام تصمیمگیری در ایالات متحده به نوعی تقسیم کار در خصوص ایران رسیده است. در واقع عملاً حتی در جدیترین دوران مذاکره در دوران اوباما نیز قوانین جدید علیه ایران به تصویب رسیده است.
نمونه چنین قوانینی را میتوان قانون کاتسا دانست که در دوران ریاست جمهوری اوباما به تصویب رسید و در دوران ترامپ بسیاری از تحریمها علیه ایران بر اساس همین قانون وضع شد. مورد دیگر تصویب ده ساله قوانین تحریمی ایران موسوم به ((ISA بود. این در حالی است که حتی در آن زمان نیز تصویب این قانون مغایر با روح برجام شناخته میشد.
شاید اوج این هماهنگی مربوط به مصادره نزدیک به 2 میلیارد دلار از اوراق قرضه دلاری بود که بانک مرکزی ایران پیش از سال 2007 با واسطه از کارگزاران اروپایی خریداری کرده بود. این اوراق بر اساس قانون کنگره آمریکا و شکایت از عاملان حمله به مقر تفنگداران آمریکایی در سال 1982 توسط دادگاههای آمریکایی مصادره و وزارت خزانهداری آمریکا به آن عمل کرد. به این ترتیب یک همکاری فراقوهای برای مصادره اموال ایران ایجاد شد.
این ماجرا که درست بعد از حصول توافق برجام روی داد آنچنان مهم بود که «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه طی نامهای به «بان کیمون» دبیر کل وقت سازمان ملل این چنین نوشت: قوه مجریه آمریکا داراییهای ایران را به شکلی غیرقانونی مسدود میکند؛ قوه مقننه آن کشور قوانینی را جهت زمینهسازی برای ضبط این داراییها از تصویب میگذراند و نهایتاً قوه قضائیه آمریکا احکامی بیپایه و بیارتباط با واقعیات عینی را برای مصادره داراییهای مذکور صادر میکند.
همین سخنان به خوبی اثبات میکند که چرا ایران نباید به هیچ عنوان توافقی را با تکیه به قواعد حقوقی و سیاسی داخل آمریکا تنظیم کند.
دولت بایدن به خوبی می داند هیچ کاری برای رفع نگرانی های ایران برای تمایل ایران به احیای توافق هسته ای و برجام نه می تواند انجام دهد و نه تمایل دارد انجام دهد اما به هر طریقی تلاش می کند در حد تعلیق ها و معافیت ها با بازگرداندن ایران به برجام یک دستاوردی در زمینه توافق هسته ای داشته باشد که اگر دولت قبل ایران بر سر کار می بود شاید امیدی به این کار وجود داشت امادر دولت فعلی و شرایط جدید ایران در حد یک دانه ارزن هم امید به احیای توافق هسته ای با این شرایط وجود ندارد ایران سال 2021ایران 2015نیست ایران توانسته است هم از تحریم ها و فشارهای کشنده حداکثری آمریکا عبور کند هم خنثی سازی تحریم ها را در دستور کار خود قرار داده است و هم گشایش های اقتصادی خیلی بیشتر از گشایش های اقتصادی توافق هسته ای ایجاد کند و از همه مهم تر توافق هسته ای از الویت های اول ایران بکلی خارج شده است اما دیدگاه آمریکا در مورد ایران هنوز در زمان 2015 باقی مانده است و ایران را نیازمند به توافق برای رفع تحریم ها و گشایش های اقتصادی و دارای دولتی ضعیف که حل مشکلات داخلی را به توافق با غرب و متمایل به مذاکره بر سر توانایی های خود گره زده است می بیند که این دو دیدگاه متضاد و دور از هم باعث شده است که موفقیت در احیای توافق هسته ای را به صفر برساند جان کلام این است نه ایران علاقه ای به احیای توافق هسته ای یک طرفه بدون تضمین و با حفظ ساختار تحریم ها دارد و نه آمریکا می خواهد غیر از این عمل کند لذا مذاکرات آینده ایران با طرف های غربی نه تنها توافق هسته ای را احیا نخواهد کرد بلکه به نوعی اعلام پایان توافق هسته ای خواهد بود.